سازمان بهداشت جهانی، خانواده را عامل اجتماعی اولیه در افزایش سلامت و بهزیستی معرفی کرده است. دستیابی به جامعۀ سالم آشکارا در گرو سلامت خانواده و تحقق خانوادۀ سالم مشروط به برخورداری افراد آن از سلامت روانی و داشتن رابطههای مطلوب با یکدیگر است. از اینرو سالم سازی اعضای خانواده در روابطشان بی گمان اثرهای مثبتی را در جامعه به دنبال خواهد داشت. هنگامی که کانون خانواده دربرگیرنده محیط سالم و روابط گرم و تعامل صمیمانه میان فردی باشد میتواند موجب رشد و پیشرفت اعضای خانواده شود.
کیفیت زندگی فردی و اجتماعی افراد یکی از بنیادیترین مفاهیمی است که همسو با سلامت روان مطرح شده است. روانشناسان معتقدند که با بهبود کیفیت زندگی میتوان به ارتقای سلامت روان افراد کمک کرد. کیفیت زندگی احساسی از رضایت یا عدم رضایت، در مورد جنبههای مختلف و مهم زندگی میباشد و حوزههای روانی، اجتماعی، اقتصادی و خانوادگی را دربر میگیرد. کیفیت زندگی عبارت است از احساس خوب بودن ناشی از رضایت یا عدم رضایت از جنبههای مختلف زندگی که برای فرد مهم است. این مفهوم یک درک کاملاً ذهنی و شخصی مبتنی بر خوشحالی یا رضایت فرد از عوامل مؤثر بر رفاه، عملکرد جسمی، عاطفی و اجتماعی است که در جهت ارتقا یا حفظ توانایی فرد برای بهترین عملکرد و وضعیت ممکن میباشد. کیفیت زندگی با تصویری که فرد از خود دارد، نقطه نظرات، مواضع و طرز فکرش درباره زندگی تعریف میشود. تحقیقات نشان داده است که الگوهای ارتباطی و میزان ارتباط بین فردی، پیش بینی کنندۀ تغییرات فیزیولوژیکی وبهداشت روانی و در نتیجه کیفیت بهتر زندگی است و افرادی که دارای مهارتهای ارتباطی چه در خانواده و چه در محیط اجتماعی خود هستند قویترین پیش بینی کننده استحکام هویتی و شخصیتی افراد است و ارتباط مؤثر به حفظ و نگهداری عزت نفس و تاب آوری وی کمک میکند.
یکی از عوامل تأثیرگذار بر سلامت، بهداشت روان و کیفیت زندگی نحوۀ ارتباطات یا به عبارتی داشتن مهارتهای ارتباطی با یکدیگر است. از ویژگیهای مهارت ارتباطی، قابل یادگیری بودن آنهاست. در نتیجه میتوان این مهارتها را در جهت مثبت، تغییر داد و در صورت داشتن یک رابطه، کیفیت زندگی بالاتری را به دست آورد. مهارتهای ارتباطی ابزاری در اختیار فرد قرار میدهد که با آن بتواند تعارض را حل بکند و صمیمیتی را که موجب انطباق نیازهای اولیه وثانویه میشود، افزایش داده و کیفیت زندگی خود را بهبود بخشد. ارتباط نامؤثر موجب فاصله بین فردی عمیقی میشود که در همۀ جنبههای زندگی تجربه میشود. پیامد فروپاشی ارتباط در اغلب موارد تنهایی، مشکلات خانوادگی، عدم صلاحیت و نارضایتی شغلی، فشار روانی، بیماری جسمی و . . . خواهد بود.
اهمیت ارتباط، پژوهشگران و نظریهپردازان را بر آن داشته که الگوهایی را در زمینه رشد و چگونگی روابط در خانواده وجامعه تعریف و راهبردهایی ارایه نمایند با وجود این رویکردهای آموزشی گوناگون و تأکید زیاد بر ارایه این تعلیمات برای افراد، هنوز هم مشکلات ارتباطی از رایجترین مشکلاتی است که افراد جامعه در خانواده ومحیط کار یا در اجتماع از آن رنج می برند. بنابراین برای جلوگیری از ایجاد گسستگی، و نیز بهبود روابط بین فردی، ارایه آموزشهایی از این نوع همواره لازم و ضروری است. تقریباً هیچ یک از افراد دوست ندارند در بین خانواده ، همکاران یا مردم جامعه خود بعنوان فردی با همه تعارضات شخصیتی شناخته شوند. حال اگر فقط نیمی از این تعارضات رفتاری را به دلیل عدم آشنایی با الگوهای ارتباطی مناسب و فقدان مهارت در بکارگیری شیوههای درست خوب حرف زدن و خوب گوش دادن بدانیم باز به اهمیت آموزش مهارتهای ارتباطی با رویکردهای گوناگون پی میبریم.
بازنشستگی یکی از مراحل مهم زندگی است. آمادگی برای ورود به این دوره ضروری و نیز نیازمند به آموزش ویادگیری است چرا که فرد تا قبل از این دوران سالیان زیادی را با برنامه و هدفی مشخص سپری نموده است اما با ورود به دوره جدید وضعیت کاملا نامتجانس بوده وشرایط برای تغییرات مهیاست. بنابراین اگر این دوران به خوبی مدیریت شود، دوران بازنشستگی می تواند مفید، دوست داشتنی، لذتبخش و آرامش بخش تلقی شود.
یکی از مهمترین کارها در دوران بازنشستگی حفظ و نگهداری ارتباط گذشته و انطباق بخشی آن با شرایط جدید است. داشتن روابط محکم با خانواده، همکاران سابق و دوستان همیشه حایز اهمیت بوده و با افزایش سن این روابط اهمیت دوچندانی پیدا می کند. مطالعات نشان می دهد که اگر روابط اجتماعی فرد ضعیف باشد خطر مرگ تا چهار برابر فردی خواهد بود که اطرافش پر از کسانی است که به او مهر می ورزند و او هم به آنها مهر می ورزد و اگر فرد بازنشسته مهارتهای ارتباطی را بخوبی فرا گیرد در واقع یکی از مهمترین شاخص های طول عمر و سلامت روان خود را تضمین نموده است.
اگر با ورود به این دوره فرایند آگاه بخشی صورت نگیرد قطعا مشکلاتی از قبیل افسردگی، پیری زودرس وعدم تعادل روانی، عاطفی و حتی اختلافات خانوادگی و طلاق نیز به وجود خواهد آمد. جامعه شناسان معتقدند درخواست طلاق در افراد مسن برخلاف جوانترها معمولا از سوی مردان رخ می دهد و مردسالاری خودش را نشان میدهد چرا که مردان بعد از دوران کار و آغاز بازنشستگی که خانه نشین می شوند نمی توانند خود را با شرایط جدید وفق دهند و هر موضوعی می تواند باعث ناراحتی شان شود و در برخی موارد تحمل شرایط جدید را ندارند و همین موضوع باعث بروز مشکلاتی در زندگیشان خواهد شد. جامعه شناسان معتقدند: تا زمانی که زوجین کار می کنند یک سبک زندگی دارند و زمانی که بازنشسته می شوند، سبک زندگی آنها تغییر می کند و همین امر منجر به تغییر در رفتارشان می شود به طوری که گاهی دیگر نمی توانند زندگی و رفتار خود را مدیریت کنند که این موضوع نیز می تواند عاملی برای طلاق در سالمندی باشد. بهدلایل فرهنگی در گذشته در سنین بالاتر طلاق عاطفی انجام می شد و افراد زیر یک سقف زندگی می کردند اما از هم طلاق نمی گرفتند. هرچند این عمل آنها نیز زشت شمرده می شد و اثرات منفی به همراه داشت، اما امروزه به دلیل شکسته شدن قبح فرهنگی طلاق، زوجین بعد از سالهای زیادی زندگی، طلاق عاطفی را تبدیل به طلاق می کنند و به راحتی علی رغم داشتن فرزندان بزرگ و حتی عروس و داماد از هم جدا می شوند.
متأسفانه رشد آمار طلاق میان سالمندان الگوی منفی برای جوانان نیز هست و وقتی پدر و مادر که دارای عروس و داماد و نوه هستند از یکدیگر جدا می شوند الگویی منفی برای جوانان می شوند. آسیب طلاق دراین برهه از زندگی، عوارض مختلفی را بر جامعه خواهد داشت که اگر به موقع مشکلات بررسی و راهکارهای اساسی برای آن در نظر گرفته نشود، اثرات جبران ناپذیری خواهد داشت.
ارائه آموزشهای خانواده و مشاوره های لازم دردوران بازنشستگی، آموزش روشهای ثبات و آرامش در زندگی، روشهای حل مسائل و مشکلات خاص افراد مسن، نحوه برقراری ارتباط موثر در این دوران و … از جمله اقداماتی است که می شود برای حفظ و پایداری زندگی ایشان صورت گیرد. در این فصل با مهارتهای ارتباطی در دوره بازنشستگی آشنا خواهیم شد.
تعريف ارتباط
واژه ارتباط (Communication) در لغت به معناى پيوند دادن و ربط دادن است. «چارلز كولى»، جامعهشناس معروف، ارتباط را چنين تعريف مىكند: ارتباط، ساز و كارى است كه روابط انسانى بر اساس و به وسيله آن به وجود مىآيد و تمام مظاهر فكرى و وسايل انتقال و حفظ آنها در مكان و زمان، بر پايه آن توسعه پيدا مىكند. ارتباط، حالات چهره و رفتارها و حركات و طنين صداها و كلمات و نوشتهها و چاپ و راه آهن و تلگراف و تلفن و تمام وسايلى را كه اخيراً در راه غلبه بر مكان و زمان ساختهاند، همه را در بر مىگيرد.
مهارت های ارتباطی چیست؟
انسان موجودی اجتماعی است و اجتماع با ارتباط و تعامل معنی پیدا می کند. مهارت های ارتباطی نظیر خوب حرف زدن، اعتماد به نفس، غلبه بر مشکلات، کار گروهی، ابراز احساسات، ابراز وجود و ده ها مورد دیگر همگی در چارچوب مهارت های ارتباطی قرار می گیرند. آموزش و کسب این مهارتها بسیار ضروری بوده و ارتباط بسیار تنگاتنگی با آینده فرد دارد. چه بسا افراد بزرگسالی که از کودکی این مشکلات را با خود به دوش کشیده و کماکان در مهارت های ارتباطی ضعف دارند!
مشکلات ناشی از نبود مهارت های ارتباطی
افرادی که مهارت ارتباطی خوبی ندارند موانع و مشکلات بسیاری را پیش روی خود می بینند. بخشی از آنها بشرح زیر است:
- ناتوانی در گرفتن حق و حقوق اجتماعی
- ناکامی و شکست در فعالیت های اجتماعی
- از دست رفتن موقعیت ها و شانس های طلایی
- محکوم شدن به تنهایی و انزوا
- افسوس و حسرت حاصل از مشکلات
- پایین آمدن متوالی اعتماد به نفس و بروز مشکلاتی نظیر افسردگی
- و ده ها مشکل دیگر
انواع مهارت های ارتباطی و اهمیت آن
انسان به ذات خود موجودی اجتماعی است به همین دلیل نیاز به مهارت های ارتباطی دارد. مهارت های ارتباطی به دو دسته ی مهارت های کلامی و مهارت های غیر کلامی تقسیم بندی می شوند. با داشتن این مهارت ها، روابط شخص با دیگران و ارتباطات کاری و تحصیلی وی بهتر شده و در زندگی پیشرفت بیشتری خواهد داشت. مهارت های ارتباطی بحثی ذاتی یا ارثی نبوده و به همین سبب با تمرین و آموزش می توان آن ها را فرا گرفت و در خود تقویت کرد. البته برخی از مشکلات فرد در برقراری ارتباط ممکن است به دلیل عدم اعتماد به نفس یا مشکلات دوران کودکی به وجود آمده باشد که در این صورت فرد می تواند با مراجعه به روانشناس و مشاور، این مشکلات را در خود برطرف کند.
مهارت ارتباطی به توانایی فرد برای انتقال اطلاعات به دیگران به صورت موثر و کارآمد، گفته می شود. مهارت ارتباطی عمیق و کارآمد می تواند باعث بهبود ارتباطات بین فردی و خانوادگی شود، در نتیجه رضایت از زندگی نیز افزایش پیدا می کند. اولین مرحله در ارتباط گرفتن با دیگران تولید اطلاعات و سپس پیدا کردن راهی برای رساندن اطلاعات به دیگران می باشد. فرآیند برقراری ارتباطات صحیح علاوه بر اطلاعات به شیوۀ انتقال آنها نیز بستگی دارد. هر کسی به شیوه خاصی از مهارت های ارتباطی برای انتقال پیام استفاده می کند. هر چه فرد بر دیگر مهارت های زندگی تسلط بیشتری داشته باشد، به شیوه بهتری می تواند با دیگران ارتباط برقرار کند.
اهمیت افزایش مهارت های ارتباطی
تقویت مهارت های ارتباطی در شکل گیری یک ازدواج موفق، دوستی های پایدار، فرصت های شغلی بیشتر و پیشرفت در زمینه های مختلف نقش دارد. افراد با مهارت های ارتباطی می توانند به جایگاه های بالاتری در زمینه کاری خود دست یابند. از همه مهم تر این مهارت ها در برقراری ارتباط با دیگران اعتماد به نفس فرد را بالا برده و باعث می شود دید مثبت تری نسبت به خود داشته باشد. افزایش مهارت های ارتباطی در میان اعضای خانواده، به ویژه در ارتباط با فرزندان به فرد در شکل دهی یک خانواده سالم یاری می رساند.
بيان و گفتار، مهمترين وسيله ارتباط انسانها با يكديگر است و خداوند متعال در قرآن كريم، اولين ويژگى مهم انسان را پس از خلقت او، قدرت زبان و بيان ذكر مىكند: خلق الانسان * علّمه البيان؛ انسان را آفريد و به او سخن گفتن آموخت.
كلمات، مبيّن عواطف و احساسات انسانهاست. به تعبير امام على (ع)، شخصيت انسانها در زير زبانشان و بين سخنانشان نهفته است: «المرء مخبوء تحت لسانه».
اصولاً ارتباط، فرايندى است دو طرفه، يكى گوينده و ديگرى شنونده. آنكه خوش سخن باشد از ديگران نيز كلام نيكو مىشنود. امام على (ع) مىفرمايد: زيبا خطاب كنيد تا جواب زيبا بشنويد.
متأسفانه ما معمولاً به سخنان و واژههايى كه در گفت و گوهاى روزانهمان رد و بدل مىشود، توجهى نداريم، در حالى كه لحن و آهنگ كلام خواه ناخواه، تأثير روانى و عاطفى خود را مىگذارد.
بر اين اساس، اسلام بر متانت در سخن و ادب در گفتار و زيبايى در كلام، تأكيد كرده است. قرآن مجيد مىفرمايد: «و قل لعبادى يقولوا التى هى أحسن؛ و به بندگان من بگو كه با يكديگر به بهترين وجه سخن بگويند. همين شیوه سخن گفتن است كه ارتباط را عميقتر و يا سستتر مىكند. به كارگيرى واژههاى سازنده، پيوندها را صميمىتر مىسازد.
برقراری ارتباط موثر با دیگران لازمه زندگی اجتماعی
برخی افراد خيلى راحت با همه ارتباط برقرار مىكنند. دوستان بسيارى دارند و در معاشرتهاى اجتماعى موفقاند و به اصطلاح، روابط عمومى خوبى دارند. چهره بشّاش، زبان نرم و مهربان و قلب لبريز از احترام و عشق به ديگران، از نشانههاى اين افراد است. در برابر اين دسته، بعضى از اشخاص هستند كه رفتارى پرخاشگرانه دارند و با كوچكترين رخدادى بر مىآشوبند. اينان هميشه نالان هستند و از هيچ چيز و هيچ كس اظهار رضايت نمىكنند. گروه سومى نيز هستند كه با اينكه آراماند، رفتار گرم و صميمانهاى ندارند و بيشتر با چهره عبوس در اجتماع ظاهر مىشوند، با كسى دوست نمىشوند و كسى با آنها دوست نمىشود.
به يقين، رفتارهاى چندگانه و متفاوت، از عوامل و زمينههايى سرچشمه گرفته است. به نظر كارشناسان، ارتباط صحيح و مؤثّر و رفتار سالم اجتماعى، هنر و مهارتى است كه بايد آن را به دست آورد و اتفاقى و تصادفى حاصل نمىشود.
چه ضرورتی وجود دارد که مهارت برقراری ارتباط موثر را فرا بگیریم؟
ارتباطات بین فردی اساس و شالوده هویت و کمال انسان است و مبنای اولیه پیوند وی با دیگران را تشکیل میدهد. ارتباطات مؤثر موجب شکوفائی افراد و بهبود کیفیت روابط میشود. این در حالی است که ارتباطات غیر مؤثر مانع از شکوفائی انسان میشود و برای روابط حکم سم را دارد و حتی روابط را تخریب میکند. ما درگیر ارتباطات میشویم تا هویت پیدا کنیم و با دیگران پیوند برقرار کرده و پیوندهای خود را عمیقتر کنیم و در ضمن، مشکلات خود را رفع و امکانات موجود را پیدا کنیم؛ بدین ترتیب باید گفت که یکی از شاخصهای مهم زندگی سالم، ارتباطات بین فردی است. بدون شک روابط بین فردی مصداق خون حیات بخش جامعه انسانی را دارد.
گرایش انسان به تعامل برقرار کردن با دیگران دلایل زیادی دارد. مهمترین دلیل این است که برقرار کردن ارتباط با دیگران بسیاری از نیازهای او را برطرف میکند. یافتهها دال بر آن است که نیازهای آدمی بر اساس یک سلسله مراتب میباشد. در کلیه سطوح این سلسله مراتب، ارتباطات یکی از ابزارهای اصلی و اولیه رفع نیازهای انسان است که با توجه به هرم مازلو می توان به اشکال زیر برشمرد.
تأثیر روابط بین فردی بر نیازهای فیزیولوژیک:
انساناساساً سعی در حفظ بقاء خود دارد و ارتباط برقرار کردن به رفع این نیاز کمک میکند؛ نوزاد انسان در بدو تولد برای حفظ بقا از طریق گریه کردن (بعنوان اولین ابزار ارتباطی) به دیگران میفهماند که گرسنه است و یا دردی دارد. والدین و دیگران نیز متوجه این وسیله ارتباطی میشوند چرا که در غیر این صورت، نوزاد زنده نخواهد ماند.
به تدریج که نوزاد به کودک تبدیل میشود، علاوه بر بقاء، برای رشد و سلامتی نیز، نیاز به ارتباط با دیگران دارد. یافتهها دال بر آن است که بزرگسالانی که در دوران کودکی با آنها بد رفتاری شده است (فقدان روابط بین فردی کارآمد)، از لحاظ سلامت روانی با مشکلاتی مواجه میشوند.
انسانهای بزرگسال هم برای حفظ بقاء خود و هم رشد و پیشرفت و سلامتی، دائماً با دیگران در تعامل هستند. مریض میشوند و به پزشک مراجعه میکنند، در محیط دانشگاهی و شغلی خود نیاز به روابط اجتماعی با دیگران دارند و…
ضمناً لازم است که به نتایج تحقیقات متعدد انجام شده دقت شود: بین سلامت جسمانی انسان و روابطش با دیگران ارتباط معنی داری وجود دارد.
تأثیر روابط بین فردی بر نیاز به امنیت:
ارتباطات، نیاز به امنیت را نیز برطرف میکند. وقتی غذایی برای سلامت انسان خطرناک تشخیص داده میشود، رسانههای ارتباطی مردم را از خطرناک بودن آن غذا مطلع میکنند. وقتی امنیت فردی به هر دلیل به خطر بیفتد با ارتباط با دیگران سعی در رفع مشکل و تقویت امنیت خویش می نماید و هر چقدر ارتباطات گسترده تر باشد حمایت و کمک بیشتری به او می شود.
تأثیر روابط بین فردی بر نیاز به تعلق خاطر داشتن:
همه انسانها به دنبال یافتن کسانی هستند که با آنها احساس خوشبختی کرده و از ارتباط با آنها لذت برده و در کنار آنها تجارب بیشتری کسب کنند. نیاز به معاشرت با دیگران و پذیرش و تأئید آنان، از نیازهای هر انسانی است ضمن اینکه او نیز دوست دارد دیگران را بپذیرد و آنها را تأئید کند. نقطه مقابل این نیاز، احساس تنهایی است.
مورد بارز تعلق خاطر وقتی است که پس از صحبت با دیگران به خودتان گفته باشید: من تا حالا قضیه را اینگونه نگاه نکرده بودم.
تأثیر روابط بین فردی بر نیاز به عزت نفس:
انسان اولین طرز تلقی خود در مورد خویش را از برداشت و نظر دیگران در مورد خود کسب میکند. این فرآیند نگریستن به خود از منظر و دریچه چشم دیگران تا آخر عمر ادامه مییابد. بدین ترتیب، عزت نفس انسان در تمام مراحل زندگی او تحت تأثیر نحوه ارتباط دیگران با اوست. به همین دلیل کسانی که فاقد مهارتهای لازم برای ارتباطات میان فردیاند، ممکن است که در برخی از عرصههای زندگی موفق باشند اما به دلیل ضعف در ارتباطات به حس اساسی رضایت از خود، دیگران و در مجموع زندگی، نخواهند رسید.
تأثیر روابط بین فردی بر نیاز به خود شکوفائی:
انسان بدنبال چیزهایی بیش از بقاء، امنیت و آرامش، تعلق خاطر و عزت نفس است. انسانها کمال جو هستند، دوست دارند ابعاد جدیدی را در خودشان پرورش دهند، دیدگاههای خود را بسط دهند، تجارب متفاوت و چالشانگیزی داشته باشند و مهارتهای جدیدی را کسب کنند. آنها می خواهند با محقق ساختن ظرفیتهای خود به بالاترین حد وجودیشان برسند. کدامیک از موارد فوق هستند که ارتباطهای بین فردی نقشی در آنها نداشته باشد؟
واقعیت این است که روابط بین فردی نه تنها حرکت انسان را در مسیر کمال و خود شکوفایی تسهیل میکنند بلکه در درجه اول راه را به وی نشان میدهند. در تعامل با دیگران است که توانائیهای خود را میشناسد، تواناییهایی که تا پیش از آن اثری از آنها نبوده است. همچنین دیگران به وی کمک میکنند تجارب و طرز فکرهای جدیدی بیابد.
گفتگو با دیگران موجب میشود افق دید انسان در مورد خودش و ارزشها، روابط، وقایع و شرایط گسترش یابد و در نتیجه به رشد و کمال بیشتری دست خواهد یافت.
یکی دیگر از شیوههای رشد و کمال، آزمودن تعابیر و تفاسیر جدید از خویش است. از این جهت نیز فرد محتاج ارتباط با دیگران است. گاهی اهداف و مشکلات خود را با دیگران در میان میگذارد. گاهی نیز هویتهای جدیدی را میآزماید، واکنش و پاسخ دیگران را در نظر میگیرد و تصمیم میگیرد که آیا این هویت جدید را بپذیرد یا به سوی همان هویت قبلی خود باز گردد.
سلام
خوب بود
صادقی
با سلام بسیار عالی و آموزنده بود بطوریکه من مدتی بود ناراحت وغمگین بودم بخاطر بازنشستگی پیش از موعد واین داشت تاثیر منفی تو روابط خانوادگی ام میگذاشت، با مطالعه بخش اول خیلی آرام شدم با تشکر